نامه عاشقانه یانفرت.....روش جدید حرف گفتن.......


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد یکبار قسمت کردم چندین برابر شد دفتر دلم را در خلوت می گشایم هر ورق یاد تو را زنده می کند آهسته زمزمه می کنم دفتر عشق مرا آهسته بگشای ای دوست... در میان هر ورق نام تو خفته است...

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های پسرک تنها... و آدرس 2boy1girl.mahtarin.com 
لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 199
:: کل نظرات : 71

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 14

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com

یکی نیست که قدر دلم رو بدونه...

نامه عاشقانه یانفرت.....روش جدید حرف گفتن.......
یک شنبه 28 فروردين 1390 ساعت 10:11 | بازدید : 883 | نوشته ‌شده به دست Masoud | ( نظرات )

این احساس بیشتر در قلب من جای میگیرد كه بالاخره باید


از هم جدا بشویم وگرنه


روزی شریك تو باشم و اگرچه دوستی مان همچون گل بهاری عمری كوتاه داشته


در همین مدت كوتاه نتوانستم به درون و رفتار زشت تو پی ببرم


بسیاری از صفات و اخلاق تو برایم روشن شد


و مطمئن هستم این خشونت و بدخویی بلافاصله مرا بدبخت خواهد كرد


و اگر ازدواج ما به حقیقت برسد تمام عمر را


از پشیمانی خواهم گریست اگرچه آشنایی ما پایانش جدایی بود ولی جدا از هم


خوشبخت خواهیم بود و حالا لازم است كه بگویم


كه این موضوع را فراموش كن و مطمئن باش


كه این نامه را سرسری نمی نویسم چقدر ناراحت كننده است اگر


باز بخواهی درصدد دوستی باشی. از تو میخواهم


جواب نامه را ندهی ،چون تو سراسر


از دروغ و خالی از


محبت هستی و من تصمیم گرفته ا م برای همیشه


تو و یادگار تو را فراموش كنم و به هیچ وجه نمی توانم


دوستت داشته باشم و شریك زندگی تو باشم.


اگر میخواهی به عشق و محبت واقعی من برسی از تو میخواهم


نامه ی مرا دوباره از اول خط در میان بخوانی.



تقدیم به عاشقانی كه حرف دلشان را یا نمی زنند و گاهی

 

آنقدر دیر كه واقعا دیر است.




:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: